شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
به دیدارم بیا هر شب ..........دوزخ، اما سرد به دیدارم بیا هر شب ، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند دلم تنگ است . بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخندشبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها دلم تنگ است....
View ArticleArticle 8
این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم به جـــــــــــــای گلو از چشمهایم بیرون می آیند
View Articleتولد بی تولد!
چه فرقی میکند روز تولدم دهم باشد یا یازدهم؟یا یکی از همین روزهای بی تو؟مگر نه اینکه تولد فاصله بودن تا نبودن است؟مگر نه اینکه تولد فاصله زندگی تا مرگ است؟وقتی زندگی در تو معنا میشودبی تو چه فرقی دارد...
View ArticleArticle 6
باز هم شب... و تمام پرسه های خسته من... دوشا دوش آغشته به نفرت و تباهی همراهند... در بی کرانی این جسم پراز تکرار...
View Articleباران امشب
مثل باران امشب غیر منتظره و شاید بی دلیلچشمان من هم بارانی است....دلتنگ که باشمباران زیاد هم غیر منتظره نیستچه از چشم منچه از آسمان...شیوا
View ArticleArticle 4
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
View ArticleArticle 3
چشمهایم را برای تو سروده ام... اگر خاکستریست مرا ببخش مدتهاست اینجا هوا ابریست...
View ArticleArticle 2
بهانه ام باش براي چشم گشودن... به يك واژه ي رويايي.. براي فردا... مدتها ست.. در ديروز.. جا مانده ام ....
View Articleفقط شبه که منو میفهمه
شب رو خیلی دوسش دارممثل من تاریک و سردهمثل من تو خودش رفتهاونم یه جورایی مثل من دلتنگهآره...انگار فقط شبه که منو میفهمه..."من"
View ArticleArticle 0
صدای ساز میاید... ما خوشبختیم..؟ / این شهر آباد است... وزش باد / یاد فروغ.. این ابتدای ویرانیست.. دلت که گرفته باشد.. که هی نفهمی و هی تو را نفهمند.. که تمام روز را زل بزنی به درخت که رشد کردنش را...
View Articleفصل پاییزی
فصل پاییزی من که میرسهفصل اندوه سفر سرمیرسهتو سکوت خسته باور منسایه ام فکر جدایی میکنهشاخه سرد وجودم نمیخوادرگ بیداری لحضه هام باشهنفسم در نمیادبه چشم خواب نمیاددل من تو رو میخوادچشم من گریه میخوادتو...
View Articleمن از اینجا خواهم رفت
این شهر شهر قصه های مادر بزرگ نیست که زیبا و آرام باشد آسمانش را هرگز آبی ندیده ام من از اینجا خواهم رفت و فرقی هم نمی کند که فانوسی داشته باشم یا نه کسی که می گریزد از گم شدن نمی ترسد.
View Articleفرومیریزم
به تو دست میسایم و جهان را درمییابم، به تو میاندیشم و زمان را لمس میکنم معلق و بیانتها عُریان. میوزم، میبارم، میتابم. آسمانم ستارگان و زمین، و گندمِ عطرآگینی که دانه میبندد رقصان در جانِ سبزِ...
View Articleخفقان
پنجه ميسايم بر پنجرههامن دچار خفقانم، خفقان!من به تنگ آمدهام، از همه چيزبگذاريد هواري بزنم،-آي! با شما هستم!اين درها را باز کنيد!من به دنبال فضايي ميگردم،لب بامي، سر کوهي، دل صحراييکه در آنجا نفسي...
View ArticleArticle 3
در دلم آرزوی آمدنت می میرد رفته ای اینک ، اما ایا باز برمی گردی ؟ چه تمنای محالی دارم خنده ام می گیرد!
View ArticleArticle 2
دلم خیلی تنگ است ............ تنگ تر از همیشه..................... دیگر صدای موسیقی .......... گوش نواز نیست ......... دیگر ......... صدای قطرات باران پائیزی........ روح نوازنیست ............... حالا...
View Articleچگونه تو را فراموش كنم
ماندهام چگونه تو را فراموش كنم اگر تو را فراموش كنم بايد سالهايي را نيز كه با تو بودهام فراموش كنم دريا را فراموش كنم و كافههاي غروب را باران را اسبها و جادهها را بايد دنيا را زندگي را و خودم را...
View ArticleArticle 0
دلـم گـرفته است ... نه اینـکه کسی کاری کرده باشد نه ... من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد.. دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند ... و آنچه هستند را میپذیرم ... و دنیـا هم...
View ArticleArticle 3
بازهم برایم حرف بزن.... این روزها ابر شده ام انگار!! باد که می خورد به تنم باران می آید!
View Articleو من هنوز عاشقم
و من هنوز عاشقم... آنقدر که میتوانم هر شب بدون آن که خوابم بگیرد.... از اول تا آخر بی وفاییهایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم…!
View Article
More Pages to Explore .....